شاید یکی از دلایلی که چندان از پیامک دیروزش دلآزرده نشدم، این بود که حرفهای ممنوعه بین من و تو را میگفت: ماه عسلتون بیایید شمال!
پنجشنبه، بهمن ۰۱، ۱۳۸۸
دوشنبه، دی ۲۸، ۱۳۸۸
یکشنبه، دی ۲۰، ۱۳۸۸
دوشنبه، دی ۱۴، ۱۳۸۸
یکشنبه، دی ۱۳، ۱۳۸۸
جمعه، دی ۱۱، ۱۳۸۸
کار
مدیونی اگر گمان کنی این که کار میکنم غیر از خاطر توست.
فعلاً نشستم حساب کردم؛ ساعتی دوهزار تومان؛ پاره وقت است؛ میانگین روزی هشت هزار تومان
ماهی 180 تومن تا 200
فعلن پول پیامکهایم میشود.
با خیال راحت، که خودم پولش را میدهم، میزنم هرچقدر دلم خواست.
اما تا این که دست تو را بگیرم و ببرم خانه...............
ته حسابم 60 تومن(هزار) باقیمانده آخرین نفقه والدین است.
با این ماهی دویست تومن و خرج خودم و پیامکها...
نمیدانم چندماه میکشد تا با پساندازش بشود یک خانه رهن کرد که دست تو را بگیرم و ببرم...
ولی فکر میکنم به زودی
زود؛ خیلی زود
فعلاً نشستم حساب کردم؛ ساعتی دوهزار تومان؛ پاره وقت است؛ میانگین روزی هشت هزار تومان
ماهی 180 تومن تا 200
فعلن پول پیامکهایم میشود.
با خیال راحت، که خودم پولش را میدهم، میزنم هرچقدر دلم خواست.
اما تا این که دست تو را بگیرم و ببرم خانه...............
ته حسابم 60 تومن(هزار) باقیمانده آخرین نفقه والدین است.
با این ماهی دویست تومن و خرج خودم و پیامکها...
نمیدانم چندماه میکشد تا با پساندازش بشود یک خانه رهن کرد که دست تو را بگیرم و ببرم...
ولی فکر میکنم به زودی
زود؛ خیلی زود
اشتراک در:
پستها (Atom)