دوشنبه، آذر ۰۹، ۱۳۸۸

تو نیستی و دلم ....

در این اوج دلتنگی
کاش بودی
کاش مال هم بودیم
دلم آغوش می خواهد
که سر بگذارم و گریه کنم
آرام چند قطره اشک بریزم و آرام شوم

RH+

چه کسی می فهمد من هنوز RHام مثبت است، یعنی چه؟

پنجشنبه، آذر ۰۵، ۱۳۸۸

دلگیر دلگیرم مرا مگذار و مگذر

دخترخانم! دلم برات تنگ شده. به روز نرسیده، از شب نگذشته، اصلا به ساعت نکشیده.
هیچ خبر داری چند وقت بود که ازrecently used گوشیم پاک نشده بودی؟
باید تمام میشد، آن همه استرس برای هر دویمان.
هردویمان بچه های خوبی بودیم
اما، فکر کنم تاریخ بنویسد که اولین حرف عاشقانه ای که به تو گفتم چه بود:«شما سبب اقوی از علتید» تاریخ ثبت می کند و به مضحکه می گیرد ما را که نگاه کن، عاشقانه هایشان را ببین.
کاش زودتر بیافتد اتفاق دیدار
دختر خوب! مواظب خودت باش

نه برای تو، برای خودم که هرگز نبود

از امروز این چشمها نگران آن شمارنده است که وای اگر بازدیدش از صفر بیشتر شود.
بهتر است این حرف ها را کسی نخواند و خبردار نشود.مثل بطری که قدیم ها ول می کردند توی دریا و می رسید یا نمی رسید نقشه گنج بعد از سال ها به ساحل؟
چشمم به دنیا باز شد!
کور بودم و حالا باید بگویم به برکت تو بالاخره زشتی های این دنیا را دیدم. تو فلسفی  ترین درک ممکن از دنیا بودی که چگونه می شود از میان آنچه جز خوب ندیده ایش، بدی را ببینی. زشتی را ببینی.
اگر دنیا دنیاست، ما به هم نمی رسیم...

دوشنبه، آذر ۰۲، ۱۳۸۸

غیرت

 نه رازش می توانم گفت با کس 
 نه کس را می توانم دید با وی

یکشنبه، آذر ۰۱، ۱۳۸۸

زیر و رو کردم وبلاگ های آشنا را
دریغ از یک کامنت جدید
این قدر منفعل نباش تو رو خدا
باید چی گفت؟
سرکار خانم دلم خیلی تنگه
اصلا کلمه ها راست دستم نیستند.

شنبه، آبان ۳۰، ۱۳۸۸

حال آدمو می گیری

وقتی با کلی نقطه پس و پیش می دم که:«جانب هیچ آشنا نگاه ندارد» و بعدش می گم کلهم یه غزله و خودتم جواب می دی که تفال بود یا... و می گم یا.... و می فهمی که منظورم چی بود، انصافاً، حالگیری نیست که جواب بدی من با غزلی قانعم و با غزلی شاد؟ بعدشمم بگی شما نشنیده بگیر؛ آخه چی گفتی که نشنیده بگیرم. نه، فکر کردی خیلی حرف شاخی زدی؟
این بهمنی شده اسباب حالگیری ما، فقط

دوشنبه، آبان ۲۵، ۱۳۸۸

حوصله کن...

این قدر وقت هست که «دوست دارم» برایت عادی شود.
عجله نکن

شنبه، آبان ۲۳، ۱۳۸۸

آی عشق...


این حرف گیر کرده اینجام. همین جام. زیر گلوم.

پنجشنبه، آبان ۲۱، ۱۳۸۸

تو گفتی:

تو عروسک باش
اما از من قول بگیر
که هرگز تو را به بازی نگیرم

سه‌شنبه، آبان ۱۹، ۱۳۸۸

نوستالژی های معاصر

نه این که فقط دلم برای آجی پانته آی کودکی تنگ شده باشه
دلم برای پانته آی همین روزها هم تنگ شده.
پ.ن: و این شبکه جهانی که پر است از شعرهای تکراریش.

جمعه، آبان ۱۵، ۱۳۸۸

چقدر راه مانده است تا برابری با تو؟

دیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مرا,
گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم.

یغما-فرخی

پنجشنبه، آبان ۱۴، ۱۳۸۸

مهمترین مسئله فمینیسم

 وقتی من باید همه شرایط را فراهم کنم که بی گدار به آب نزده باشم؛ نابرابری حقوقی طبیعی نیست؟

سه‌شنبه، آبان ۱۲، ۱۳۸۸

ما که دلگیریم
گیریم
گیریم
گیریم
گیریم
گیر
گی
آه بی شغلی
آه نومیدی
آه سربازی

راهم

خیلی سخته
خیلی دوره

یکشنبه، آبان ۱۰، ۱۳۸۸

منتها الیه فردینیسم

گزینه بهتر پیدا شد منتظرم نمونی ها!!

لنین: منتها الیه چپ روی راست روی است