اون چیه که میپیچه به دست و پات. اون چیه که داره ازت میره بالا؟
این کیست در جان و تنم؟ این کیست؟
تو گمی. تو نیستی. تو حسرتی. تو مثل همه چیزای خوبی که نباید. تو مثل همه چیزای خوبی که نشد.
این کیست در جان و تنم؟ بشنوید این صاحب آواز کیست؟
تو تمام حسرت تفلسفی و فهمیدن. تو درک پوشیده در سیاهی... تو هوس مردِ آبستنِ خطر... مردِ آبستنِ شدن. مرد آبستن نتوانستن. مرد دهان. مرد زبان.
یک شب ستارههای تو را دانهچین کنم. دانهچین
شعر بخون. شعر بگو. شعر باش. اخم کن تو رو خدا. ناز کن. مث دختربچهها پاتو بکوب به زمین. بکوب. به خدا خودم دیدم. دیدم مانتوش سرمهای بود و رژ لبش ارغوانی. قرمز نبود. رژ لبش ارغوانی بود. تا حالا ندیده بودم. خلاصه بنفش بود.
Mother! Should I trust to the government?
بیا حرفی بزن شعری بخوان پایان تنهایی