یادت هست یک بار نوشتم: «گریهمون هیچ، خندهمون هیچ، باخته و برندهمون هیچ...»
بعدش یادم نیست که جواب دادی یا نه؛ ولی احساس سردی میکردم. انگار خوشت نیامده باشد.شاید ادامهاش را میدانستی که «تنها آغوش تو مونده غیر از اون هیچ.»
آه ای در برزخ حجب و شیطنت
آه ای در برزخ حجب و شیطنت