کشف تار موی تو در نه توی دهلیزها...تهران جنوب و شمالش فقط تویی...سپهر موی تو اما ستارهبازاری است...رودابه باش اما کمندت را نگه دار، تنها رهایم کن کنار برج و بارویت...تو ماه کدام بلندایی، که این پلنگ مغموم را... و قاف خانه این اژدهای وحشی نیست... دارم به ارتباط تو عادت می/آورم...تهران هنوز مست جنوب و شمال توست...ای پرواریترین رویای کرختی پیش از خواب...از ناز توبه کن بیا و مرا بیهوا ببوس...ماهی قرمزم که بمیرم کنارتان...در سلطهی پاییز بهار عاشق توست...نذر تو میکنم که بمانی و ان یکاد... تا از شکوه عشق خبردارتان کنیم... برای عکس شما قرص ماه قاب کمی است...که بستهای به مرتع موهات راه چوپانی....وحشیم بر آن دشت هوسناک بتازان...
....
....