داشتم پیامکهایی را که رد و بدل کردیم و نوشتم، میخوندم؛ لعنتی! ما این قدر مهربون بودیم با هم یه زمانی؟
پ.ن1: امروز استعفا دادم؛ کار تموم؛ میبینی؟ نشونههای تو دارن یکی یکی میرن...
پ.ن2: قبول باشه
پ.ن3: چرا اسمت زینب نشد؟
پ.ن4: لعنتی لعنتی من تنهام تنهاترم میشم. لعنتی لعنتی.... امروز میدونی چی فهمیدم؟ فهمیدم از سگ کمتر بودن یعنی چی...
لعنتی من تنهام. من فقط خودم رو دوس دارم و نمیدونم به خودم چه طور کمک کنم. لعنتی فقط دخترا گریه نمیکنن
پ.ن1: امروز استعفا دادم؛ کار تموم؛ میبینی؟ نشونههای تو دارن یکی یکی میرن...
پ.ن2: قبول باشه
پ.ن3: چرا اسمت زینب نشد؟
پ.ن4: لعنتی لعنتی من تنهام تنهاترم میشم. لعنتی لعنتی.... امروز میدونی چی فهمیدم؟ فهمیدم از سگ کمتر بودن یعنی چی...
لعنتی من تنهام. من فقط خودم رو دوس دارم و نمیدونم به خودم چه طور کمک کنم. لعنتی فقط دخترا گریه نمیکنن